Esquisse

متن مرتبط با «عاشقانه هایم با خدا» در سایت Esquisse نوشته شده است

تو میدونی که ابر رهگذر بارون نداره ...

  • یک.فکر میکردم جابه جایی می تواند انگیزه و انرژی زنده بودنم را تقویت کند، اما نکرد! عکس های سال گذشته را می دیدم، آن روزها شادتر بودم و سرشار آرزو، هرچند روزهایی که غمگین بودم کم نبود اما در مقایسه با , ...ادامه مطلب

  • رقصنده با برگ

  • پاییز فصل دلبری ست  انارها دانه دانه سرخ می شوند و دل می برند از چشمان من و قرار از لبان عاشق تو . . . به خودم قول دادم پاییز امسال عاشق شوم. سرمست برگریزان و رقصنده با برگها . غروب سرد و هزار رنگ را به شب زود هنگام بدوزم و ریه هایم پر کنم از عطر سرما. به دیدار قاصدک ها بروم و خبر آمدنت را بگیرم و با لبخند کبود و چای داغ به انتظارت بنشینم و به انارها فکر کنم.  پاییز فصل دلبری ست ...,رقصنده ...ادامه مطلب

  • سرما می بارد

  • هوا ،هوای تیره و نمناک آلوده به اندوه هوای سرد تنفس و دستان منجمد من نه      دیگر گرم نخواهد شد و مرگ رازقی را از یاد نخواهم برد و چشمان غبار گرفته ی تنهاترین گلدان .   واژه ها شکست و پیکر بی جان آواز در دستان سرد من ذوب شد . دیگرشعر نخواهم سرود هیچ خیابانی رابرای دیدار نخواهم دوید و خطوط دستانت را یه یاد نخواهم سپرد     سرما می بارد   بلورهای بی همتای حزن، دانه دانه به جانم می نشینند و فاتح این ر, ...ادامه مطلب

  • سرما می بارد

  • هوا ،هوای تیره و نمناک آلوده به اندوه هوای سرد تنفس و دستان منجمد من نه      دیگر گرم نخواهد شد و مرگ رازقی را از یاد نخواهم برد و چشمان غبار گرفته ی تنهاترین گلدان .   واژه ها شکست و پیکر بی جان آواز در دستان سرد من ذوب شد . دیگرشعر نخواهم سرود هیچ خیابانی رابرای دیدار نخواهم دوید و خطوط دستانت را یه یاد نخواهم سپرد     سرما می بارد   بلورهای بی همتای حزن، دانه دانه به جانم می نشینند و فاتح این روح سرما زده می شوند. خورشید در ستیغ کوه ها مرده است  زنان آبستن از اندوه ،کودکان کور زاییدند.  خاکستر لبخندهای مرده را به رودهای منجمد سپردند  و عقاب ها به سرزمین های گندم کوچ کرده اند.   هزاران سال ا,سرما,بارد ...ادامه مطلب

  • عاشقانه هایم

  • طرحم را نوشتم و دادم به آقای رییس ..کار دیگری نمانده ...بچه های اداره چند نارنج رسیده ی درخت حیاط را می چینند و جشن می گیرند ...سه نارنج معطر بهشتی سهم دست های من ...به شاخه های سبز درخت نگاه می کنم که میوه های نارنجی اش در آسمان آبی محدب جلوه گری می کرد . گل های نرگس هم بازشده و زیبا ..زیبا ....زمستان کویر را دوست دارم ...پراز بهاراست . پراز عطر نارنج و گلهای نرگس  آفتاب جان دار و گرمی ست ...به دیوار تکیه می دهم ... چشمانم را می بندم ...گرد طلایی خورشید پشت پلکم می پاشد، حس خوش آیندی ست . کیفم را بر میدارم و می روم خانه ...زودتر از همیشه با عطر نارنج می رسم. مامان کتاب می خ,عاشقانه هایم,عاشقانه هایم برای عشقم,عاشقانه هایم برای توست,عاشقانه هایم با تو,عاشقانه هایمان,عاشقانه هایم برای همسرم,عاشقانه هایم برای او,عاشقانه هایم با خدا,عاشقانه هایم برای تو عشقم,عاشقانه هایم برایت ...ادامه مطلب

  • رقصنده با برگ

  • پاییز فصل دلبری ست  انارها دانه دانه سرخ می شوند و دل می برند از چشمان من و قرار از لبان عاشق تو . . . به خودم قول دادم پاییز امسال عاشق شوم. سرمست برگریزان و رقصنده با برگها . غروب سرد و هزار رنگ را به شب زود هنگام بدوزم و ریه هایم پر کنم از عطر سرما. به دیدار قاصدک ها بروم و خبر آمدنت را بگیرم و با لبخند کبود و چای داغ به انتظارت بنشینم و به انارها فکر کنم.  پاییز فصل دلبری ست ..., ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها